عباس میرزا و فتحعلی شاه (نبردهای ده ساله ایران و روس)

عباس میرزا و فتحعلی شاه (نبردهای ده ساله ایران و روس)

عباس میرزا و فتحعلی شاه (نبردهای ده ساله ایران و روس)

وضعیت: ناموجود
پدیدآورنده: امینه پاکروان

عباس میرزا و فتحعلی شاه (نبردهای ده ساله ایران و روس)

امینه پاکروان

ترجمه صفیه روحی

ناشر: نشر تاریخ ایران

چاپ اول 1375

چاپ دوم 1397

309 صفحه

شابک: 9-06-6082-964-978

 

حمله افغان در سال 1722 م/ 1101 ش به سلطنت رو به زوال سلسله صفویه پایان داد. ازآن پس تاریخ ایران دچار اغتشاش بسیار گردید. وحدت کشور از دست رفت. مهاجمان افغان به غارت و ویرانی پرداخته تمامی مقاومت ها را در هم شکستند. همسایگان ترک و روس درصدد استفاده از این موقعیت برآمده از تجاوز به ایران و ایرانیان دریغ نکردند.
وحدت دوباره ایران و بازسازی آن مدیون یکی از رؤسای ایل افشار یعنی نادرشاه افشار است. نادر مردی جنگی و مبتکری بزرگ بود. اما در اواخر عمر دچار آن سوء ظن های جنون آمیزی شد که منجر به خون آشامی گردید. فتح دهلی که به دست او صورت گرفت نیز برای ایرانیان واقعه ای بی فرجام بود. اصلاحاتی را که نادر آغاز کرد، در کشوری که از لحاظ فقیر شده بود؛ با کشته شدن او به دست یکی از افسرانش ناتمام ماند.
بار دیگر مبارزه میان مدعیان تاج و تخت بالا گرفت. هرج و مرج و کشتار هم چنان ادامه یافت. یکی از این مبارزان یعنی کریم خاند زند که از قضا چندان هم برای این گونه کارها ساخته نشده بود از رقبای خود پیشی گرفت.
این انسان برتر که هرگز عنوان شاهی برخود نگذاشت، لااقل بیست سالی برای قسمتی از خاک ایران صلح و آرامش به ارمغان آورد.
لیکن این آرامش پس از مرگ وی در سال 1779م / 1158 ش در میان جانشینان او ادامه نیافت.
از هم پاشیدگی دوباره سلطنت پس از کریم خان زمینه را برای مدعیان جدید آماده کرد. این بار خواجه محمدخان قاجار مردی از ایلات شمال ایران با سماجت، پشتکار، ذهنیت سازنده و قساوت فوق العاده بر دیگران پیروز شد.
آقا محمد خان برای تثبیت تاج و تخت و یک پارچه کردن ایران از هیچ عمل قساوت آمیزی خودداری نمی کرد. مدعیان احتمالی تاج و تخت و مخالفین خود را بی رحمانه از بین می برد. با این همه اگر به خاطر مبارزه ده ساله او با لطفعلی خان زند، آخرین بازمانده سلسله زندیه که تمامی صفات یک قهرمان افسانه ای را در خود جمع داشت نبود و اگر این شاهزاده قهرمان را به تعبیر مورخین آن گونه فجیع و بی رحمانه به قتل نرسانده بود، جنبه شوم صفاتش به این درجه در تاریخ ثبت و نمایان نمی شد.
روایتی را که از این پس خواهیم خواند داستان کشوری است که بسیاری از جاه طلبی ها بیهوده گی های دولت مردان آن، سبب دور نگاه داشتن آن از رویدادهای جهانی شد و عقب ماندگی حیات اجتماعی و اقتصادی اش را باعث گردید.
در این دوره، فضای تاریک و عقب مانده ی قرون وسطایی بر تمام ایران حاکم بود، نه راهی در کشور ساخته شده نه حتی ارابه ای در آن دیده می شد. ناامنی بیداد می کرد. روستاییان که به خشونت و بی رحمی خو گرفته بودند، بیمناک، هم چون حیوانات وحشی در روستاهای دوردست خود پنهان می زیستند. هر رئیس ایل و هر خانی سربازانش را خود انتخاب می کرد اما همین سربازان با وجود برخورداری از نیروی بدنی سالم، مسئولیت چندانی در مقابل دشمن احساس نمی کردند.
فتحعلی شاه در ابتدا مدیر فرزانه ای به نظر می آمد، عاری لز شعور نبود و تمایلی به خشونت نداشت. هنرپرور اما خسیس و شهوت ران بود. از یک طرف خود را وارث باشکوه ترین ساسله ها می دانست و از طرف دیگر وظایف شاهی را به راحتی فدای تجمل پرستی و هنرپروری می کرد.
بازی سرنوشت، چه به خاطر جنگ ها و چه به خاطر قدرت های خارجی که اتحاد با او را جستجو می کردند وی را با جهانی مرتبط ساخت که از آن هیچ نمی دانست و طبعا قادر به برابری با آن نبود.
 

آمینه پاکروان (۱۸۹۳–۱۹۵۸) تاریخ‌دان ایرانی، نویسنده و استاد دانشگاه بود.نخستین کتاب پژوهشی تاریخی او به نام «شاهزاده گمنام (امیر بی‌تاریخ)» در ۱۹۴۴ در فرانسه چاپ شد و جایزه ریوارول را از آن خود کرد. پس از آن آثار پژوهشی بیشتری دربارهٔ تاریخ به ویژه ایران در قرن نوزدهم منتشر کرد که بارها تجدید چاپ شده‌اند.

او مدتی درس‌های ادبیات فرانسه و تاریخ هنر را در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد و در شناساندن نگارگری ایرانی (مینیاتور) به اروپاییان تلاش بسیاری کرد و کنفرانس‌های زیادی به زبان‌های گوناگون برپا کرد.
امینه در سال ۱۸۹۳ در پاریس زاده شد. مادرش ادیبی اتریشی تبار به نام آلیس آن هرتسفلدبود و پدرش سیاست‌مداری ایرانی به نام حسن خان، مدتی سفیر ایران در عثمانی بود. امینه نوجوانی را در استانبول گذراند و همان‌جا با یک مرد سیاسی مسلمان ازدواج کرد. پس از آن سال‌هایی را در ایران، مصر، اتریش، آلمان، فرانسه، ترکیه، و بلژیک گذراند.

او با نام مستعار «ایران دخت» مقاله‌هایی دربارهٔ ایران در نشریه‌های قاهره می‌نوشت و با همین نام در مصر مشهور شده بود. پس از مرگ همسر اولش و دومین ازدواج، به ایران رفت و مدتی درس‌های ادبیات فرانسه و تاریخ هنر را در دانشگاه تهران تدریس کرد و کتاب‌های تاریخی پرارزشی دربارهٔ ایران چاپ کرد. حسن پاکروان از فرزندان اوست.

امینه پاکروان در ژوئیه ۱۹۵۸ در ۶۵ سالگی بر اثر سرطان درگذشت.

کتاب‌شناسی
شاهزاده گمنام (امیر بی‌تاریخ) در ۱۹۴۴
قزوین پایتخت از یاد رفته
عباس میرزا
مقدرات ایرانی
تهران قدیم
نسل چهارم
آغامحمدخان قاجار

 

 

دسته بندی محصولات
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×