Instock
مثل دده قورقود که درصدر مجلس می نشست و برای ایل های اوغوز، داستان می گفت و شعر می سرود، کوه های قفقاز – با نام افسانه ای اش کوه قاف – نیز در مرکز قفقاز استوار است و با کلاه سپیدش سر به آسمان می ساید. از کتاره های دریای سیاه تا سواحل خزر، از ییلاقهای ارضروم تا نزدیکی های تبریز، قبای سبزش وسعت دارد و نظاره گر خلق های قفقاز است و به آنها زندگی می بخشد.
قفقاز مثل آینه ای تمام قد است. دهها خلق را در سینه اش پناه می دهد. در کوههای قفقاز هزاران جلوه از طبیعت خارق العاده موجود است و درختان و گیاهان در دامنه، سینه و شانه های آن رشد می کند. از چشمه هایش دهها نوع آب سرازیر است. در ییلاقهایش گوزن ها، در آسمان اش درناها و در برکه هایش اردک ها جولان می دهند. قفقاز به عنوان دروازه ی ترکستان، بعضا با تمام سخاوت اش به دژ آناطولی سینه می گشاید و بعضا هم با تمام مقاومت اش، سد راه بوده و به رویش بسته است.
ارس که از “بین گول” سرچشمه می گیرد و قفقاز را سراسر آبیاری می کند و به خزر می ریزد، در زبان توده ها، دوبیتی و ترانه می شود:
“ای خان، ای ارس، ای که از “بین گول” راه می افتی، عشقم را از سر بگیر و در خزر، با موجها هم آغوش شو”
رود “کُر” هم در سینه ی قفقاز جریان دارد. از منشا “دریاچه اردهان” خارج شده و مانند گردنبندی در سینه ی قفقاز دست به دست ارس داده و با خزر دیدار می کنند.
Instock
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.